مقاله خط نقاشی، نقاشی خط

خط نقاشی یا نقاشی خط؟
امروزه کمتر کسی را میتوان یافت که در وادی هنر ایرانیان قدم زده باشد و با واژه نقاشی خط یا خط نقاشی برخورد نکرده و با آن آشنایی نداشته باشد. دروحله اول این طور به نظر می رسد که تابلوی مورد نظر یک اثر نقاشی است که با خط و خوشنویسی هم مربوط است. با نگاهی به تاریخچه و آثار بجای مانده از آثار پیشینیان، به سرعت در می یابیم که همزمان با هنر خوشنویسی کلاسیک با مفاهیم محض و خاص خودش، هنرمندانی بوده اند که بااستفاده از کلمات و حروف و به کار گیری خوشنویسی، اشکالی زیبا چه در فضای انتزاع و چه متمایل به فرم ها و اشکالی که در واقعیت اطراف میتوان مشابه آن را دید، به پدید آورده اند. به عنوان مثال مرغ بسم الله که با استفاده از طراحی حروف و به کار گیری حروف و کلمات نستعلیق یا نسخ و یا ثلث ، مبادرت به طراحی شکلی نموده اند که شباهتی به یک پرنده داشته است و از این قبیل آثار مشابهی مانند شیر و یا پلنگ نیز ایجاد گردیده اند. از سوی دیگر در تاریخ و سیر تحول خوشنویسی آثاری در قالب سیاه مشق و مشق مکرر پدید آمده اند که از فرم های انتزاعی کلمات، در ایجاد فرم ها و فضاهایی که ارتباط خاص رادر فضای آبستره ی فرم و خطوط ایجاد کرده اند که با عنوان آثار سیاه مشق میتوان ازآنها یاد نمود.
در این راستا بی شک محور اصلی این تحول، خوشنویس نامداردوره قاجار عهد ناصری، میرزا غلامرضا اصفهانی می باشد که از عناصر خط و رنگ درایجاد فرم های بسیار زیبا و چشم نواز و در عین حال رازآلود بسیار خوش درخشید و آثار منحصر به فردی را از خود بر جای گذاشت. استفاده از مرکب رنگین گل و پلاس در عمده آثارش نشان از توجه خاص او به نورپردازی ذاتی حروف و کلمات و همچنین آمیختن آن با تذهیب، ضمن رعایت حفظ عناصر به کار گرفته شده در صفحه (که در اینجا همان خط نستعلیق است) مبادرت به فرم های آبستره طرح وخط (خط نه به معنای خوشنویسی) نموده است، ترکیبی از انتزاع خوشنویسی و آبستره فرم و رنگ.
از آنجا که تحولات اجتماعی و تکنولوژیک از عوامل اصلی تغییرات و نو آوریها در عرصه هنری میباشد، شاهد تاثیر آن در ایجاد نیازهای روحی و روانی بعضی هنرمندان خوشنویس هستیم و در نتیجه، ایجاد خلق آثاری از این نوع توسط هنرمندان در این بخش از هنرهای سنتی و استقبال و گسترش آن را در پی داشته است.
هر یک از هنرمندانی که وارد این حیطه گشته اند متناسب با درک خود از واژه نقاشی خط یا خط نقاشی، برداشت خود را به ظهور رسانده اند. به نظر اینجانب خوشنویسی دراین بحث کاملا مسیرش را از نقاشی خط جدا می کند زیرا وقتی ابزارها، لوازم اجرای اثر و تکنیک های مربوطه متفاوت می شود بی درنگ و بلافاصله شاهد تفاوتی در رسالت و محتویات آن خواهیم بود.
در خوشنویسی مخصوصا از نوع ایرانی آن فضای فکری و حیطه عملکرد هنرمندان خوشنویس به نوعی رابطه مستقیم و تنگاتنگ با تجلی روحانی و باطنی او و اثرش دارد. لذا مطلقا آنچه که امروزه خوشنویسی را صرفا امری فنی جهت نوشتن کتاب در قدیم میدانستند مردود است… از نوشتن کتاب و کتابت میتوان به عنوان نیازی در جامعه آن روز نام برد که منجر به رشد و شکوفایی هنر خوشنویسی گردید، لذا ارزش پدیده های هنرمندانه هیچ ارتباطی به عوامل بوجود آوردنده آن نداشته و نخواهد داشت. و استدلال اینکه چون کتابت نیاز زمان گذشته بوده است و چون در حال حاضر با تغییر و پیشرفت تکنولوژی نیازی به کتابت نیست خوشنویسی را به بایگانی تاریخ می سپارند خیانتی بزرگ در حق هنر و فرهنگ و این میراث بزرگ هنری است.
در حال حاضر کاسبان هنر برای ارزشمند نمودن فعالیتهای خود دست به چنین استدلال هایی میزنند که لازم است در آن بازنگری های اساسی نمایند.
انعکاس هر آنچه در شخصیت و منش خوشنویس وجود دارد، در خط وی پدیدار می گردد، این از خصائص ذاتی هنر است و در همه هنر ها انعکاس منویات درونی پدید آورنده ی اثر، در آثارش امری انکار ناپذیر است. اما منظور نگارنده، در خوشنویسی بر می گردد به تاثیر قدرت اجرا و شرایط روحی و روانی و کیفیت باطنی خوشنویس در لحظه اجرای اثر، که مرتبط با مبحث خط شناسی و رابطه فرمها، ترکیب، طراحی و بیان احساسات نویسنده که در اثرپدید آمده می باشد. به عبارتی به جنس تاثیرات فوق الذکر در اثر تاکید و توجه داریم. اما در یک اثر خط نقاشی جنس اتصال پدید آورنده با اثرش، از نوع اتصال و تاثیر خوشنویس با اثر نیست، در اینجا توجه خواننده را به تغییر ابزارها و روش ها و تکنیک های خط نقاشی جلب میکنم و به شدت میبایست مراقب ظرافت این نکته باشیم که پدیدآورندگان خط نقاشی، هنگام پدید آوردن اثر دیگر خوشنویسی نیستند بلکه حکم نقاشی را دارند که از آگاهی خود نسبت به وجهی از وجوه خوشنویسی مبادرت به خلق اثری کرده اند که در آن از مولفه های خوشنویسی استفاده شده است، در این حالت ممکن است از طراحی کلمات و حروف خوشنویسی به طور کامل و بدون هیچ تغییری استفاده شود یا اینکه تا جایی پیش برود که بیننده فقط سایه ای از فرم های اتنزاعی در خوشنویسی را در اثر مشاهده کند و آنچه که به چشم وی می رسد، رنگ و فرم و فضا و بافت های ایجاد شده بااستفاده از مولفه های خوشنویسی می باشد. گاه هنرمندی با استفاده از فرم ها و رنگ و فضایی از طبیعت را خاطر نشان سازد، گاه یاد آور حسی از درون مخاطب.
در این گفتار یاد آور می شوم، در خط نقاشی هیچ محدودیتی در فرم و اجرا وجود ندارد و پدید آورنده کاملا خلاقانه میتواند از هر ابتکاری به ایجاد فضایی توامان ازرنگ و انتزاع مبادرت ورزد.
آرش متین نژاد