چه بسیاری از اختراعات و مبدعات بشر است که چون ما وارث ساخته و پرداخته شده آن هستیم قدر آن بر ما مجهول و شاید به این فکر هم نیفتاده باشیم که اگر فرضاً اختراع زبان و خط یا استفاده از نیروی آتش نشده بود وضع و حال امروزی بشر بچه سان و بر چه منوال بوده است. یکی از آن موارد و یکی از ابداعات مهم و مفید بشر که خشت اولیه بنای تمدن را تشکیل میدهد وضع خط و الفبا و کتیبه نویسی پس از وضع زبان و لغت میباشد. تهیه علامات و خطوط جهت نمایاندن افکار و اعمال و ثبت آنها نخستین و مهمترین گام بشر است بسوی تمدن که پس از پیمودن راههای صعب و دشواری به این شکل و وضع ساده و سهلی که امروزه مورد استفاده ماست ، رسیده است.
آنچه مسلم است از روزی که قوای متفکره بشر بکار افتاد و توانست افکار و پندار خود را به وسیله لغات و کلمات بر زبان جاری سازد و به دیگران بفهماند در صدد بر آمد که آنرا نیز ثبت و به کمک تصاویری به دیگران انتقال دهد، بنابر این اختراع خط آن مشکل را حل کردو به سهولت بشر توانست احساسات و افکار و اندیشه های خود را بصورت مکتوب در آورد و در معرض افکار و ملاحظه دیگرن قرار دهد.
هر قدر نیازمندیها و ارتباطات بشر و جوامع شهر نشین با یکدیگر فزون تر گشت و داد و ستد و فنون و هنر اقوام رو به توسعه گذاشت احساس اختراع خط بیشتر شدو از همین جهت است که میبینیم که ابتکار خط پیوسته بدست اقوام و شهر نشینانی که مرکزیت بیشتری پیدا کرده بوده است از قبیل سومریها-مصریها-چینی ها و فنیقی ها.
ضمناً بد نیست این نکته یاد آوری شود که ابداع و ابتکار خط در دوران گذشته صرفا بخاطر نوشتن کتاب و تهیه کتابخانه نبوده است بلکه مقصود کلی از آن ثبت حساب و کتاب روزانه و قراردادهای معاملاتی و تجارتی و داد و ستد و خرید و فروش و ثبت امور روز مره زندگی بوده است ولی البته نوشتن کتیبه ها و سالنامه ها و تشکیل کتابخانه ها به معنای آنروزی و تدوین کتب دینی یکی از ثمرات پیدایش آن بوده است.
پیدایش و سیر تکامل خط هم مرتبط به یک قوم و دسته و کشوری نیست چه بسا قومی مبدع و مبتکر خط بوده اند ولی بدست قوم دیگری که خود خط را از او اقتباس کرده ، راه تکامل را پیموده است مانند خط میخی فارسی باآنکه از بابلیها یا عیلامیها گرفته شده ولی مرحله الفبائی که مرحله اصلاح و تکامل آن بوده است بدست پارسی ها و مادیها انجام گرفت و یا خط یونانی و لاتین قدیم با آنکه از فنیقیها توسط یونانیها اخذ شد با افزودن سه حرف صدا دار بدان تکمیل گردید بنابراین سیر تکامل خطوط را بین اقوامی مختلف باید جستجو نمود.
یکی از علل ناقص ماندن خطوط در دست اقوامی که خود مبتکر خط بوده اند حفظ سنت و تاریخ و نوشته های قدیمی بوده است زیرا اگر تحولی در عالم خط بوجود می آوردند چه بسا که به نوشته های گذشته شان لطمه وارد میآمد یعنی آن خط دیگر منسوخ و در نتیجه نوشته ها و کتابهایشان که از صد ها سال تدوین شده متروک و منسوخ میگردید و لطمه ای به ادبیات و فرهنگشان وارد می آمد. در هر حال اهمیت این اختراع عجیب مثل سایر اختراعات بشری که امروز مورد استفاده ماست بتصویر در نمیاید و اگر هر آینه بشر در چند هزار سال پیش به فکر ترتیب خط نیفتاده بود تاریخ گذشتگان و شرح حال و تشکیل و انقراض کشورها و اقوام که اینک قسمت اعظم تاریخ دنبا را تشکیل میدهد بر ما مجهول بود و جز چند تصویر و نقش مبهم و گنگ بر در و دیوار و سینه صخره ها از آثار پیشینیان چیز دیگری در دست نبود.
تاریخ نویسی از زمانی رواج گرفت که نوشتن معمول گردید و هر قومی که زودتر برای خود ترتیب خط داد تاریخ او روشن تر و باستانی تر شده است. مراحلی که این اختراع و ابداع بشری پیموده تا به یک وضع ساده و ثابت و قابل استفاده همگانی در آمده بشرح زیر خلاصه میگردد:
1-مرحله ابتدائی: مردمان پیش از تاریخ که هنوز تشکیا جمعیت و دسته و خان و مان و آبادی صحیح و مرتبی نداده بودند اندیشه و افکار خود را در وهله اول بتوسط علامات و اشیائی نمودار میساختند. مثلاً بر روی یک قطعه چوب صافی،بریدگیها و تراشهائی میدادندو آن نشانه اطلاعات و اقدامات با تقاضاها و پیغامهائی بوده است کما اینکه هنوز در بعضی از قبائل نمک را علامت محبت و فلفل را نشانه دشمنی و خصومت میدانند . چوب خط،علامت روی دیوار ، گره زدن طناب و دستمال،و بستن الیاف یا شی دیگری به انگشت، گامهای اولیه و احساس مردم به تهیه علائم و خطوط است و این همان مرحله ابتدائی خط میباشد.
خط تصویری در واقع حاوی مجموعه ای از خبر ها و پیامهاست که کلمات نداردولی به خدس و مظنه مفهوم و سر گذشتهائیرا از آن میتوان استنباط نمود مانند عکسهای بدون شرح مجلات و روزنامه های امروزی.
2-مرحله نخستین : خط نگاری یا نقشی و یا تصویری. این همان مرحله است که بشر مکنونات خاطر خود را در درون غارها و دیوارهای مسکن خود ،به صورت نقش و نگار و علاماتی نقاشی کرده و بیاد بود گذارده است . نقش دو بازو یکی از تبرزین و دیگری با سپر علامت جنگ و شاخه نخل که در سال 12تای آن از نخل میروید نشانه سال و زنبور عسل مفهوم پادشاه را میداده است. در مصر قدیم قورباغه تازه از تخم در آمده علامت اعداد بسیار و چند هزار بوده است.
یک مستطیل که در یکی از اضلاع بزرگتر آن شکافی باشدمعنی خانه را میداده است،شکل خورشید معرف آفتاب و تصاویر حیوانات نمایاننده آنها بوده است. برای دیدن ،شکل چشم را میکشیدند . کبوتر علامت محبت و مار نشانه دشمنی و آدمی که تیری از کمان میکشیده نمودار کشتن بوده است. این علایم و نگاره ها چندان هم بی تناسب نبوده و همه از روی قرائن و حساب دقیق و فکر متینی انتخاب شده بود.مثلا سال که با شاخه نخل می نمایانده اند ،از این جهت بود که میگفتند به شماره 12 ماه 12 شاحه از نخل میروید. و عدالت را که با پر شتر مرغ میفهمانند از این لحاظ بوده که پر شتر مرغ از هر طرف به یک اندازه میروید ولی روی هم رفته نشان دادن اسماء معنی و بسیاری از افعال و افکار و احساسات باین وسیله ناقص ،مشکل و ممتنع بود مثل نمایاندن خشم –زیبائی-عشق-انتظارکشیدن و نظایر آنها.
3-خط نموداری یا علامتی (ایدئو گرافی یا مفهوم نویسی)مرحله دوم خط است که برای هر اسمی تعیین نمودند . درین مرحله نقش صورت اشیا به واسطه اشکالی که داشت متروک و قسمتی از صورت را میکشیدندو بعد بتدریج آن قسمت از صورت را نیز مختصر تر کرده به علامتی تبدیل کردند و آن نی از معنای اصلی خارج و برای معانی مجازی استعمال گردیدیعنی بر حسب قرار داد علامات خاصی بجای آنکه نماینده و معرف اشیائی باشد که تصاویرشبیه به آنهاست نماینده معانی و مفهومی شد که از دیدن آن تصویر فوراًدر ذهن آن معنی و مفهوم مجسم و متبادر میگردید. مثلاً سر شیر “بزرگی و تسلط ” و زنبور عسل “پادشاهی” را مینمایاند. اینطور کتابت کلمات کوناه ولی هر علامت، جمله یا کلمات یا لااقل یک کلمه را که اگر بخواهند با حروف الفبائی بنویسند مقداری جا را میگیرد،می نمایانده است.
این علامات زیاد و گاهی از هزار تجاوز مینموده است . خط قدیم مصر و خط سومریها (میخی) و بسیاری از لغات بابلیها و آشوریها از این نوع خطوطند . در حساب و ریاضی این رقم خط و علامات زیاد است مانند خود اعداد که معرف کلمات و معانی هستند یا علامت+ (بجای بعلاوه )و علامت x (بجای ضربدر) استعمال میشود و همچنین علامات اختصاری و فرمولهای شیمی از همین قبیل است.
4- خط آهنگی یا صوتی(ایدیو گرافی یا اندیشه نویسی ): در این خط هر حرف یا شکل یا نمودار هجا یا اصواتی میبوده است.مقصود از هجا سیلاب و اجراء کلمه است مثلاً در کلمه “بهمن” دو هجا یا دو سیلاب موجود است”به+من” و با تغییر صوت و آهنگ در ادا کردن حرف معنی تغییر میکرده و با اینحال یک کلمه در اثر تغییر آهنگ در ادا کردن آن چند مفهوم را مینمایانده است. خط چینی امروزی مخلوطی از خط نموداری و آهنگی است .این نوع خط را هجائی-سیلابی-تقطیعی نیز گفته اند.
5- خط الفبائی: الفبا عبارت از تعدادی علامات قرار دادی است که هر علامت (حرف)معرف صوت یا مخرج مخصوصی است و بشر با ترکیب آنها باسانی توانسته است از هزاران سال پیش مکنونات خاطر و کارهای خود را بر روی الواح گلی یا کاغذ های پاپیروس بیادگار بگذارد.
دراین نوع خط هر حرف نمودار یک مخرج است و از ترکیب حروف کلمات ساخته میشودو چون لغات و کلمات از چند مخرج بیشتر ادا نمیشود از این حیث سی چهل حرف بیش برای ترکیب لغات لازم نیست. حروف الفبا کوچکترین جزء هر کلمه است.
در این مرحله اصوات کوتاهتر شد و هر صوت که از یکی از مخارج لب و دماغ و دهان وگلو و حرکات زبان بیرون می آمده،حرفی را که همان الفبا باشدتشکیل داد و از همین جهت است که خط امروز اکثر کشورهای جهان الفبائی و آسان و با چندحرف ، مکالمات و مکاتبات خود را انجام میدهند. خطوط اوستائی ، فنیقی،میخی پارسی، آرامی،پهلوی قدیم،و واسلامی،لاتینی،هندی،همه از این نوع خطوطند.
مصریها زودتر از ساکنین جلگه بین النهرین و آسیای غربی(سومریها-بابلیها –آشوریها و غیره)حروف الفبائی تشکیل دادندکه محققین قدمت آنرا تا 1500 ق.م و بعضی عقب تر تا 2500 ق.م دانسته اندولی تا آخر دوره تمدن خود مصریها خط نموداری و آهنگی و الفبائی را همه با هم استعمال مینموده و از همین جهت خواندن خطوط قدیمه مصر برای دانشمندان خط شناس مشکل است. پس از مصریها خط فنیقی ها و خطوط دیگری که از این خط اقتباس شده الفبائی بوده و سپس خط میخی پارسی الفبائی است.
علت شکل خطوط گروه میخی با شکالی شبیه به میخ را چنین دانسته اندکه پس از آنکه تصاویر انسان و حیوان در مرحلهدوم بصورت ساده ای در آمد بعداً باز برای آسانی خطوط منحنی اشکال بخطوط چند ضلعی و خطوط منکسر تبدیل گردیدو تقریباً بصورت خط میخی در آمد.
خط میخی سومریها که خود مخترع و واضع آن بودند از 2000 تا 1600 علامت داشته و بعدها که بدست بابلیها افتاد به 600 تا 800 علامت و در دست عیلامیها به 300 علامت تقلیل پیدا نمود .کهنترین خطی که از سومریها بروی سنگ دیده شدهمربوط به 3600 سال پیش میباشدو کتیبه های گلی مربوط به 3200ق.م . سومریهااز راست به چپ مینوشتند. بابلیان نخستین کشوری هستند که از چپ به راست نوشتند . بابلیان –آشوریان-هیتی ها-هوریها-کنعانیها-اورارتور-عیلامیان-مادیها و پارسی ها خطوط خود را از سومریها و کشورهائی که از آنها خط را اخذ نموده بودند،اقتباس کردند.
خط میخی بابلی یا آشوری در عهد خود یک جنبه بین المللیو همگانی داشته و بسیاری از نامه های متبادله بین کشورهای آسیای صغیر بدین خط و زبان است . در تل العماره بیش از 348 کتیبه به زبان بابلی و یا خط میخی پیدا شدهکه مربوط به نامه های متبادل بین کشور مصر و سایر کشور ها از قبیل بابلی ها –هیتی ها –میتانیها و گزارشهای امرا و شاهزادگان دست نشانده مصر چون سوریه و فنیقیه و فلسطین میباشند.